یک روز باد و خورشید سر اینکه کدام یک قویتر است با هم بحث می کردند. آخر تصمیم گرفتند با هم مسابقه بدهند تا ببینند کدام قوی تر است. مردی داشت از آن حوالی رد می شد خورشید گفت: "بیا ببینیم کدام از یک ما می تواند کت این مرد را از تنش دربیاورد؟" باد قبول کرد. اول قرار شد باد امتحان کند. باد همه ی قدرتش را جمع کرد و وزید و وزید و وزید. اما مرد نه تنها کتش را درنیاورد، بلکه کتش را بیشتر به خودش پیچید. بعد نوبت خورشید شد. قدرتش را جمع کرد و شروع به تابیدن کرد. خورشید آنقدر تابید و آفتاب را روی زمین پهن کرد، تا مرد گرمش شد و کتش را درآورد. خورشید در مسابقه برنده شد.

 

 

 

پایان داستان.


داستانهای کودکانه با آیسان

داستان دروغ مصلحت آمیز

داستان مهمان کشاورز

داستان لانه ی جدید

داستان ابر کوچولو و مامانش

داستان کمک کردن

داستان شانه به سر

داستان زرافه ی پاشکسته

خورشید ,باد ,یک ,مرد ,کدام ,  ,و وزید ,کتش را ,وزید و ,    ,باد و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

محبوب دلم ای ار گوشت ، با ما بهترین باشید. artamlearn مهر آوران فروشگاه اینترنتی گنجینه فایل خالی‌کردن ذهن بدون حرف‌زدن دانلود حل مسائل تحقیق در عملیات 1 عادل آذر نرگس سر گران فعالیت های شورای دانش آموزی پروین اعتصامی گروه معارف استان کردستان